یا ابا صالح التماس دعا هر کجا رفتی یاد ما هم باش
نجف رفتی کاظمین رفتی کربلا رفتی یاد ما هم باش
مدینه رفتی به پابوس قبر پیغمبر و مادرت زهرا
به دیدار قبر مخفی از کوچه ها رفتی یاد ما هم باش
زیارت نامه که می خوانی بر مزار آن تربت خاموش
به دیدار قبر بی شمع مجتبی رفتی یاد ما هم باش
بغل کردی قبر مادر را ، جای ما هم او را زیارت کن
به دیدار نینوا رفتی یاد ما هم باش
شب جمعه کربلا رفتی یاد ما هم کن چون زدی بوسه
کنار قبر ابوالفضل با وفا رفتی یاد ما هم باش
بزن بوسه جای ما روی فرق عباس و اکبر و اصغر
سر قبر قاسم و قبر عمه ها رفتی یاد ما هم باش
به جای ما هم زیارت کن عمه ات را در کنج ویرانه
برای بوسیدن آن دردانه ها رفتی یاد ما هم باش
نماز حاجت که می خوانی از برای فرج مسجد کوفه
دعا کردی از برای فرج ، التماس دعا یاد ما هم باش
شدی مُحرم در مراسم حج ، یا مَنی رفتی یاد ما هم باش
به هر جا رفتی برو مهدی هر کجا رفتی یاد ما هم باش
روزگاري رازِ زيبايي زنبق ها را نمي دانستم!
دستم به دستگيره دل سپردن نمي رسيد!
چشم چکامه هايم ضعيف بود!
پس با عينکِ عشق به آسمان نگاه کردم!
به باغ و بلوغِ بوسه و بي حصاريِ آواز!
به پولکِ سرخ ماهي تُنگ!
به چهره ام در آينه تَرَک دار!
نگاه کردم و دانستم!
دانستم که جهان،
کوچکتر از کُره درسِ جغرافيِ دبستان است!
دانستم که کليدِ تمام قفلهاي ناگشوده دنيا،
همه اين سالها در جيب من بود و بي خبر بودم!
دانستم که مي شود با يک چوب کبريت،
خورشيدِ عظيمي را در آسمان روشن کرد!
دانستم که گذشتن از گناهِ روزگار آسان است!
بخشيدنِ خشمِ شعله بر پَرِ پروانه
و آمرزشِ زنبورهاي گزنده عسل آسان است!
حالا از پَس همين عينک به زندگي نگاه مي کنم!
در پَسِ همين عينک چشم به راهِ تو مي مانم!
در پسِ همين عينک مي گريم
و روزي،
در پَسِ همين عينک خواهم مُرد!
آي!
قاريانِ خاموشِ گريه هاي من!
ديگر از دوريِ دستها و ستاره ها زاري نکنيد!
من در تب و تابِ اين ترانه هاي تنهايي،
به جاي تمامِ شما گريه کرده ام!
غدیر، نه فراموش شدنی است و نه کهنه شدنی؛ ماندگار است و پویا و زندگی ساز. غدیر، تجلی ولایت و رکن حیات معنوی انسان است. غدیر، روز اکمال دین و اتمام نعمت حق است. غدیر، آزمایشگاه بود و علی، وسیله امتحان مدعیان ایمان، تا در جریان اطاعت از رهبری او و پذیرفتن ولایتش، صداقت او را در عمل نشان دهند. پیامبرگرامی اسلام صلی الله علیه و آله در روز غدیر خم، خواست تا جریان رهبری امت، از آغاز به دست پاکترین و شایستهترین افراد باشد و آب زلال حق، در بستر تاریخ و زمان و در توالی نسلها و اندیشهها، آلوده نگردد و دشمنان نتوانند از آب گل آلود، ماهیِ مراد خویش را بگیرند. بر همین اساس است که غدیر هیچ گاه فراموش نمیشود؛ بلکه همواره نامیرا و جاودانه باقی خواهد ماند
سلامامروز روز زیبایی است من امروز از زبان همسرم شنیدم که عاشق من است ودر طول زندگیم این اولین باری بود که او اعتراف کرد که عاشق است . گفت تو از عشق پنهان من نسبت به خودت خبر نداری.گفت که مرا دوست داشته ودارد وچقدر لذت بخش بود برای من شنیدن این حرفها از زبان او آخر همسر من همیشه دوست داشتنش را پنهان میکرد.ومن همیشه غصه می خوردم که چرا او به عشق اعتراف نمی کند.یک زن همیشه نیاز دارد که بداند کسی او را دوست دارد.
این احساس نیاز به او اطمینان میدهد که مهم است و به او شور زندگی می دهد. ومن امروز دوست دارم پرواز کنم. خدا را شکر میکنم که به من همسری عاشق عطا کرده است.امروز من عشق او را فریاد میزنم.من به تمام کسانی که عشق را گدایی میکنند میگویم عشق نه خریدنی است ونه قابل درخواست عشق یک بذر کوچک است که باید در دل خود بکاری وبا کمال لطافت از ان مراقبت کنی تا جوانه بزند رشد کند وشکوفا بشود.واین جوانه زدن حتی اگر سالها طول بکشد روزی ثمر میدهد وتو میتوانی میوه خوشبوی آن را ازدرخت زندگی بچینی وبچشی واز ذره ذره آن لذت ببری.خدایا این آرامش را از ما مگیر.
به شما جسمی داده میشود. چه جسمتان را دوست داشته یا از آن متنفر باشید، باید بدانید كه در طول زندگی در دنیای خاكی با شماست.
قانون دوم:
در مدرسهای غیر رسمی و تمام وقت نامنویسی كردهاید كه "زندگی" نام دارد. در این مدرسه هر روز فرصت یادگیری دروس را دارید. چه این درسها را دوست داشته باشید چه از آن بدتان بیاید، پس بهتر است به عنوان بخشی از برنامه آموزشی برایشان طرحریزی كنید.
قانون سوم:
اشتباه وجود ندارد، تنها درس است. رشد فرآیند آزمایش است، یك سلسله دادرسی، خطا و پیروزیهای گهگاهی، آزمایشهای ناكام نیز به همان اندازه آزمایشهای موفق بخشی از فرآیند رشد هستند.
قانون چهارم:
درس آن قدر تكرار میشود تا آموخته شود. درسها در اشكال مختلف آن قدر تكرار میشوند، تا آنها را بیاموزید. وقتی آموختید میتوانید درس بعدی را شروع كنید، بنابراين بهتر است زودتر درسهايتان را بياموزيد.
قانون پنجم:
آموختن پایان ندارد. هیچ بخشی از زندگی نیست كه در آن درسی نباشد. اگر زنده هستید درسهایتان را نیز باید بیاموزید.
قانون ششم:
قضاوت نكنيد، غيبت نكنيد، ادعا نكنيد، سرزنش نكنيد، تحقير و مسخره نكنيد، و گرنه سرتون مياد. خداوند شما را در همان شرايط قرار ميدهد تا ببيند شما چكار ميكنيد.
قانون هفتم:
دیگران فقط آینه شما هستند. نمیتوانید از چیزی در دیگران خوشتان بیاید یا بدتان بیاید، مگر آن كه منعكس كننده چیزی باشد كه درباره خودتان میپسندید یا از آن بدتان میآید.
قانون هشتم:
انتخاب چگونه زندگی كردن با شماست. همه ابزار و منابع مورد نیاز را در اختیار دارید، این كه با آنها چه میكنید، بستگی به خودتان دارد.
قانون نهم:
جوابهایتان در وجود خودتان است. تنها كاری كه باید بكنید این است كه نگاه كنید، گوش بدهید و اعتماد كنید.
دوباره آسمان این دل ابری شده .
دوباره این چشمهای خسته بارانی شده .
دوباره دلم گرفته است و شعر دلتنگی را برای این دل میخوانم.
میخوانم و اشک میریزم ، آنقدر اشک میریزم تا این اشکها تبدیل به گریه شوند.
در گوشه ای ، تنهای تنها و خسته از این دنیا .
دوباره این دل بهانه میگیرد و درد دلتنگی را در دلم بیشتر میکند.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که آسمان ابری می شود.
خیلی دلم گرفته است ، مثل همان لحظه ای که پرنده در قفس اسیر است و با نگاه معصومانه خود به پرنده هایی که در آسمان آزادانه پرواز میکنند چشم دوخته است.
دلم گرفته است مثل لحظه تلخ غروب ، مثل لحظه سوختن پروانه ،
مثل لحظه شکستن یک قلب تنها .
دوباره خورشید می رود و یک آسمان بی ستاره می آید و دوباره این دل بهانه میگیرد.
به کنار پنجره میروم ، نگاه به آسمان بی ستاره .
آسمانی دلگیرتر از این دل خسته .
یک شب سرد و بی روح ، سردتر از این وجود یخ زده.
خیلی دلم گرفته است ، احساس تنهایی در وجودم بیشتر از همیشه است.
تنهایی مرا می سوزاند ، دلم هوای تو را کرده است.
دوباره این دل مثل چشمانم در حسرت طلوعی دیگر است.
آسمان چشمانم پر از ابرهای سیاه سرگردان است ، قناری پر بسته در گوشه ای از قفس این دل نشسته و بی آواز است.
هوا ، هوای ابریست ، هوای دلگیریست.
میخواهم گریه کنم ، میخواهم ببارم .
دلم میخواهد از این غم تلخ و نفسگیر رها شوم .
اما نمی توانم…
دوباره دلم گرفته است ، خیلی دلم گرفته است،
اما کسی نیست تا با من درد دل کند ، کسی نیست سرم را بر روی شانه هایش بگذارم
و آرام شوم… هیچکس نیست!